لافت از عشق حسین است و سرت بر گردن است
عشق حضرت حسین
Li pirtûka:
Aš’ār-e Farsî-ye Şeyx Reza
Berhema:
Şêx Řezay Taɫebanî (1831-1910)
1 Xulek
2672 Dîtin
لافت از عشق حسین است و سرت بر گردن است
عشقبازی سر به میدان وفا افنکدن است
گر هواخواه حسینی ترک سر کن چون حسین
شرط این میدان به خون خویش بازی کردن است
از حریم کعبه کمتر نیست دشت کربلا
صد شرف دارد بر آن وادی که گویند ایمن است
ایمن و ای من فدای خاک پاکش کاندر او
نور چشم مصطفی و مرتضی را مسکن است
زهرهی زهرا نگین و خاتم خیرالوری
نطفهی پاک جناب حیدر خیبر کن است
سنّیم سنّی، و لیکن حبّ آل مصطفی
دین و آیین من و آباء واجداد من است
شیعه و سنی ندانم، دوستم با هرکه او
دوست باشد، دشمنم آنرا که با او دشمن است
حبّ آل و سبّ اصحاب نبی یا للعجب
از قبیل نام سبحان بردن و گه خوردن است