در فراقت شهد عیشم بر دماغم شد تلخ
Li pirtûka:
Dîwanî ’Asî
Berhema:
Mela Mistefay Asî (1885-1975)
1 Xulek
665 Dîtin
در فراقت شهد عیشم بر دماغم شد تلخ
ذوق شادی در هوایت با فراغم شد تلخ
چون مگش شهد وصالت با شعورم داد بوی
انگبین از تلخ هجرت بر دماغم شد تلخ
دور از گولزار وصلت دل چو بلبل زار وار
بی دهان غنچە رویت بوی باغم شد تلخ
شمع رویت را چو دیدم اختیارم شد ز دست
خوی پروانە ندارم شب چراغم شد تلخ
آندمی از کوی گلشن رفت عاصیNasnava edebî دربدر
نالم از درد درونم عیش ساغم شد تلخ