ای رشتهٔ مویت همه تاتای محبت

Li pirtûka:
Diwan-e Safi
Berhema:
Safî Hîranî (1873-1942)
 1 Xulek  532 Dîtin
ای رشتهٔ مویت همه تاتای محبت
وی شعلهٔ رویت همه سیمای محبت
سیمای رخ تو ننماید بر هر کس
تا ننگرد آیینهٔ مینای محبت
هر قطره ز مینای جمالت شده جویی
لیکن نرسد جمله به دریای محبت
یک رشحه ز دریای تو صد آب حیاتست
صد گونه حیات است سراپای محبت
موی ز سراپای تو نقد دل و جانست
ای هر دل و جان قیمت کالای محبت
با قیمت کالای تو بس درّ یتیمند
هر دانه از آن نسخهٔ صغرای محبت
بر نسخهٔ صغرای تو کونین برد رشک
چون نسخهٔ صغرای تو کبرای محبت
در معنی کبرای تو شد سرّ خلایق
ای سّر دو عالم ز تجلای محبت
از سرّ تجلای تو صافیNasnava edebî طلب اینست
تا باز دهی بادهٔ صهبای محبت