چنان ببریدی آخر رشته های آشنایی را

Li pirtûka:
Diwani Mawlana Khalid
Berhema:
Mewlana Xalid (1779-1828)
 1 Xulek  730 Dîtin
چنان ببریدی آخر رشته های آشنایی را
که نتوان داد داد شکوه روز جدایی را
پس از هم خانگی چندان بیابان در میان آمد
کبوتر بر نتابد خط شرح بینوایی را
کسی کاو باشد از اهل سعادت چون روا دارد
به حرف دشمن دین ترک احباب خدایی را
چنان دانم که ناگه دامن از وصلت بر افشانم
که تا بینی جزای این همه بی اعتنایی را
بسی گفتم مشو زنهار مغرور تلفطهاErebî
که لطف و قهر یکسان است رند لاابالی را
بود بس ناروا در ناز و نعمت ناسپاسی ها
چسان هرگز روا دارد خدا این ناروائی را