چه شد خیمه زد دود آهم به چرخ
From the Book:
Aš’ār-e Farsî-ye Maḧwî
By:
Mahwi (1836-1906)
1 minutes
900 views
---------------Missing
---------------Missing
چه شد خیمه زد دود آهم به چرخ
شه عشقم و بایدم بارگاه
سرافگنده باشم گر از بیم سر
به جز سایهی تیغت آرم پناه
لبالب شد از غم درونم چنانک
نمییابد از دل به لب ناله راه
مرا کرد رو زرد اظهار درد
که بادا رخ اشک سرخم سیاه
جدا زو زیم این گنه پیش دوست
تو ای شومی بخت عذرم بخواه
زخود وارهیدن محال ای دریغ
که شد عمر در بتپرستی تباه
طلا کن مس قلب اگر مردمی
چنینم دهد پند مردم گیاه
درا در دل تنگ محویPen name دمی
چو تو یوسفی باید افتی به چاه