چو من ز آغاز چینی از سر آن طُرە بگشادم
From the Book:
Dîwanî Edeb
By:
Abdulla Bey of Misbah Diwan (1859-1916)
1 minutes
955 views
چو من ز آغاز چینی از سر آن طُرە بگشادمPersian
بگفتم کاین سیە روزم دهد انجام بر بادمPersian
رە زلف از زنخندان بود ما را و ندانستمPersian
چو ناگە سرنگون اندر چه افتادم، سر افتادمPersian
مرا گر دسترس بودی بە دامان شکیباییPersian
یحانان رایگان را زکف هرگز نمی دادمPersian
تو پنداری کە ما را تو بدام خود در آوردی؟Persian
من آن مرغم کە دایم رو بەسوی دام صیادمPersian
دمی شادم بەیاد تو، دمی ناشاد از دوریPersian
بە یکدم خود همی بینم کە هم ناشاد و هم شادمPersian
بە بستان می نخواهم رفت، اگر سرو است اگر شمشادPersian
کە من خود بندەی آن قامت چون سرو آزادمPersian
بە پایت جان شیرین را چنان بر سنگ افشاندمPersian
سزد گر آفرین گوید بە تربت روح فرهادمPersian
مرا روز ازل گفتند کز عشق است آمرزشPersian
چنان کردم کە یادم داد اول پیر استادمPersian
چنان سیل غم دوری مرا بگرفت پیرامنPersian
کە ترسم ای ادبPen name روزی براندازد ز بنیادمPersian