دوش در میخانه دیدم رمز مدهوشان رند

لە کتێبی:
دیوانی عاسی
بەرهەمی:
مەلا مستەفای عاسی (1885-1975)
 1 خولەک  682 بینین
دوش در میخانە دیدم رمز مدهوشان رند
ساقیم می داد و می گفت کی حزین مستمند
جان بیاور در بهای قطرە ای از می بنە
گرتو می خواهی هوای عاشقان سر بلند
نیش زخم تیغ ساقی بر دلت باید کشید
باد بنیاد وجودت تیر معشوقە بکند
خاک پای ساقیان را سرمە چشمت کنید
زلف چون زنجیر ساقی گردن دل را ببند
سینە مجمر باد کردی آتش عشقی میان
کام را بینی سمندر آشیان زانجا ببند
پاسبان کوی او شو گر طمع داری تو فیض
از در میخانە عاشق می شود ایمان بند
عاصیناسناوی ئەدەبیا از دست ساقی زهر را باید خورید
بی وصال یار باشد در دهانت زهر قند