ای که رویت را بود بر مهر تابان صد شرف

لە کتێبی:
دیوان مولانا خالد
بەرهەمی:
مەولانا خالید (1779-1828)
 1 خولەک  814 بینین
ای که رویت را بود بر مهر تابان صد شرف
تیرباران خیال غمزه ات جان را هدف
نسبت ماه دو هفته با رخت از ابلهی است
نی همین نقصانش از رویت خسوف است و کلف
آب حیوان، مهر رخشان در رخت باشد عیان
مشک و عنبر، شهر و شکر، لعل و گوهر در صدف
دسته دسته بسته، رسته سبزه گرد سلسبیل
نقطه نقطه مشک تر بر صفحه مه بسته صف
روز و شب دست امیدم در خم زلفین توست
وه درین طول امل عمر عزیزم شد تلف
غبغبم در دست و لب بر لب نهادی روز وصل
زان تخیل گاه جانم بر لب است و گه به کف
خالداناسناوی ئەدەبی امید شادی بگسل از دنیای دون
لشگر سلطان غم صف صف ستاده هر طرف