ای به قد سرو و عارض همچو با و دال و را

لە کتێبی:
دیوان مولانا خالد
بەرهەمی:
مەولانا خالید (1779-1828)
 1 خولەک  518 بینین
ای به قد سرو و به عارض همچو ب و د و ر (با و دال و را)
کرده زلفت آفتابی را نهان در ش و ب (شین و با)
مرده را لعلت حیات جاودانی می‌دهد
کی از این معجز زند دم م و س و ی و ح (میم و سین و یا و حا)
زخم دل را از تو می خواهم به تازی مرهمی
اعطنی من فيك لطفاعەرەبی ق و ب و ل و ه (قاف و با و لام و ها)
گر نقاب از روی برداری که خواهد فرق کرد
مه برآمد ز ابر یا بنمود یارم ر و خ (را و خا)
منکران را کشف گردد آیه يحيی العظامعەرەبی
کشتگان خویش را گر لب نهی بر ل و ب (لام و با)
ماه کنعان حبس زندان بود خالدناسناوی ئەدەبی ماه من
صد چو او دارد اسیر چاه ز و ن و خ (زا و نون و خا)