در ذکر حکام پلنگان
از آن طبقه، چهار کس در افواه و السنه مشهور بودند؛ اول غیب الله بیگ که او مرد بسیار صالح و عابد و فاضل است. از قلاع و نواحی که در تصرف آن جماعت است قلعۀ دیودژ و نودژ و دژمان و کواه کوژ و مور و کلانه و نشور و مراوید یمن است. در اول، اطاعت شاه اسماعیل نموده چون او وفات یافته، پسرش؛ محمد بن غیب الله بیگ قایم مقام پدر شد. ولایت موروثی از دیوان شاه طهماسب بدو ارزانی گشت.
او مردی بود به فنون فضایل آراسته و به صفت عدل و انصاف پیراسته. علما و فضلا را رعایت بسیار کردی، در پلنگان مدرسه و جامع ساخت. شاه طهماسب دختر او را به عقد نکاح درآورد، به سمت قرابت موسوم شد. چند سال حکومت به استقلال نمود. میر اسکندر و میر سلیمان و سلطان مظفر و جمشید بیگ نام؛ چهار پسر داشت. در زمان حیات، ولایت خود را چهار حصه کرده به پسران قسمت نمود. امیر اسکندر را قایم مقام ساخته ولی عهد گردانید.
امیر اسکندر بعد از فوت پدر در قزوین به خدمت شاه طهماسب آمده، تجدید منشور ایالت کرده، در زمان شاه اسماعیل به خدمت او رسیده، اعزاز و احترام بسیار یافته، همچنان تفویض حکومت پلنگان بدو رجوع گشته، مقضی المرام عودت فرمود. چون مدت بیست سال از ایام حکومتش متمادی شد وجودش طعمۀ پلنگان و شیران اجل شده، جان به جهانآفرین تسلیم کرد.
و سولاغ حسین تگلو؛ حاکم دینور بعد از فوت میر اسکندر بر سر قلعۀ پلنگان رفته، آن حصن حصین را که تسخیر او از حیز گمان بیرون بود، مسخر ساخت و به حیطۀ ضبط درآورد و سلطان حسین نام؛ برادرش از سولاغ، متوهم و هراسان گشته، در شهره زول به خدمت محمود پاشا ولد شمسی پاشا رفت.
چون بعد از فوت شاه اسماعیل که هرج و مرج به احوال قزلباش راه یافت، در هر سری هوایی و در هر دماغی سودایی پیدا شد، ولیخان تگلو؛ حاکم همدان سولاغ حسین را ضایع گردانید. عسکر شهره زول فرصت یافته قلعۀ پلنگان را از ید تصرف تکلویان بیرون آورد و کسی از وارثان ملک نماند و بالفعل پلنگان به طریق سنجاق از دیوان آل عثمان به مردمان اجنبی میدهند.