جواب آوات بە هێدی

Li pirtûka:
Şarî Diɫ
Berhema:
Kamil îmamî (1903-1989)
 1 Xulek  691 Dîtin
رسید آن نامەی پر مهر تو من نیز می‌گویم:
خدایا شاد کن از فیض خود آن یار خوش‌خویم
چنان در قلب من هستی کە بیرون رفتنت «خالدKesخالید حیسامی «هێدی»»!
محال است از دل تنگم، تو می‌خواهم، تو می‌جویم
ز بخت بد چە حاصل مردن از غم زانکە می‌دانم
چو لالە نیز بر بالین یار خود نمی‌رویم
بە باغ داغداران محبت بنگری دانی
کە من یک چوب خشک و کهنە و بی‌برگ و خودرویم
چو مجنون در بیابان جنون در جستجوی او
چو او بنشستە رنگ مرگ بر جان و سر و رویم
ز هجر دلبرم از جان خود چندان هراسانم
کە مرگم نیز نتواند نشیند یک‌دمی سویم
بیا جان «امامیNasnava edebî» باد قربان وفای تو!
کە از آب شراب مهر تو چرک جفا شویم