لقد اصیب حبیب القلب وا أسفا

تعزیت نامه برای ذهنی باشا متصرف کربلا به مناسبت فوت برادرش قادر بگ
Li pirtûka:
Aš’ār-e Farsî-ye Şeyx Reza
Berhema:
Şêx Řezay Taɫebanî (1831-1910)
 1 Xulek  1301 Dîtin
لقد اصیب حبیب القلب وا أسفا
وصار بدر سماء المجد منخسفا
دلم بسوخت ز نا وعده‌ مرگ قادر بگ
برادرت «غفرالله ذنبه وعفا»
چو دید تازه نهالی کشید سر بە فلک
زمانه از بن و بیخش برآورد به جفا
به فضل و رحمت خود ایزدش بیامرزد
که اهل جود و خداوند عفو بود و وفا
تو بی جهت بتصرف نیامدی به زمین
به کربلا که خداوند زاده شرفا
چویاد آوری از وقعه‌ی امام حسین
چگونه شمر لعینش برید سر ز قفا
کنی به حال جوانان اهل بیت نظر
«لهم حاسدهم کیف اصبحوا هدفا»
جماعتی نگری سر برهنه سینەزنان
به مرگ تشنه چو بیمار محتضر به شفا
وفات باب و برادر ز یادت می‌برد
در آن مصیبت سادات و ماتم شرفا
هزار لعن به ارواح قاتلان حسین
ولی چو شیعه مرو تا صحابه و خلفا
نه اعتماد برافراط، نه بر تفریط
میانه جو که همین است مذهب عرفا
زمان عمر تو ممدود باد و درگذرد
بجاه، دولت و اقبال و عیش و ذوق و صفا
همیشه تا به هوای رضاNasnava edebîی حق حجاج
گهی به مروه تکاپو کنند، گه به صفا