«جامی» آن از جام عشق دوست مست
تقریظ شرح مثنوی تألیف والی عابدین
Li pirtûka:
Aš’ār-e Farsî-ye Maḧwî
Berhema:
Meḧwî (1836-1906)
2 Xulek
1140 Dîtin
«جامی» آن از جام عشق دوست مست
«مثنوی» را این چنین بستوده است
آن فریدون جهان معنوی
بس بود برهان ذاتش مثنوی
من چه گویم وصف آن عالی جناب
نیست پیغمبر ولی دارد کتاب
وصف مولانا و وصف مثنوی
هم ز جامی هم ز عامی بشنوی
لیک ای یاران ز محویNasnava edebî بشنوید
شمهای از وصف این شرح جدید
اندکی وصافی این شرح نو
بر کتاب مثنوی از من شنو
شرح والی عابدین پاشای راد
آن مدار حکمت و فضل و رشاد
«جاء شرحا موضحا مُستکشِفا»
«فیه للمرضی مِن الجهلِ الشّفا»
وافی حل عبارات متون
کاشف سر اشارات بطون
سر توحید وجود از وی جلی
آشکار از وی مقام هر ولی
کشف هر اسرار و احوالی در او
حل هر اغلاق و اشکالی در او
پرده از روی تعینهای پنج
بر گرفته چون طلسم از روی گنج
مثنوی را گرچه باشد بس شروح
لیک آنها را شبح دان، اینش روح
شارحان پیش ازین گر پیش ازین
یک نظر دیدندی این شرح گزین
شرح خود را پستر افگندند یا
رو باین شرح پسین کردند یا
از محقی وز خوش استعدادیش
حقی اول حق به جانب دادیش
کاشفی «احسنت» یا کشاف خوان
لب گشادی در ثنا و وصف آن
شمعی از وی شمع فهم افروختی
سودی از وی سودها اندوختی
هر که دید این شرح زیبا و شگفت
آفرین بر شارح و بر شرح گفت
هر که جوید علم فتحالباب دین
گو بجو یابی ز شرح عابدین
ای خدا این شارح والا تبار
از همهگونه عوارض دور دار