کس چه داند از چه شد دریا در آب دیده غرق
Li pirtûka:
Aš’ār-e Farsî-ye Maḧwî
Berhema:
Meḧwî (1836-1906)
1 Xulek
1467 Dîtin
کس چه داند از چه شد دریا در آب دیده غرق
یا زمین این خاک را بهر چه میپاشد به فرق
از چه برق جلوه آتش در گرفته جانشان
رعد نالان، ابر گریانست و، سوزانست برق
وای بر عالم ز خورشید رخش وا شد نقاب
محشری برپا شده تا غرب را بنمود شرق
تیر غمزه سوی چرخ افگند بر رغم حکیم
بهر صید مهر و مه چشمش فلک را ساخت خرق
چون مریدان دامنش را بوسه زد دیو مرید
دید چون پوشید صوفی خرقهی سالوس و زرق
بهر وصلت جان دهم در هجر میسوزم چو شمع
ای جبینت صبح ما، آیی، نیایی چیست فرق
گوهر نایاب مقصودت نمیآید به کف
تا نگردی محویاNasnava edebî در موج بحر گریه غرق