باغبان از ما در گلزار بندیدن چرا؟
Li pirtûka:
Diwan-e Wefayî
Berhema:
Wefayî (1844-1902)
1 Xulek
696 Dîtin
باغبان از ما در گلزار بندیدن چرا؟
جان گرفتن بهر یک نظاره نادیدن چرا؟
با نگاهی قتل من کردی و رفتی جان من
کام خود از خون من دیدی و رنجیدن چرا؟
لشکر مژگان مکش بر کشتگان ناز خود
ملک، ملک توست دیگر فکر چاپیدن چرا؟
روی گردان، چین در ابرو افکنان از ما چه بود
فصل گل از ماه قوس این ژاله باریدن چرا؟
گر جمال کعبهی مقصود میخواهی بنال
در بیابان طلب، ای دوست، خوابیدن چرا؟
گل چو از بلبل نخواهد غیر شیون مطلبی
تا بود جان در بدن دیگر ننالیدن چرا؟
شمع چون از سوزش پروانه مینالد به جوش
جان اگر شیرین تر است، آخر نسوزیدن چرا؟
احتیاط جان «وفاییNasnava edebî»، نیست در بازار عشق
دوست گفتن سر ز تیغ دوست خاریدن چرا؟