الهی تا به کی مرغ دل اندر دام کاکلها

Li pirtûka:
Diwani Mawlana Khalid
Berhema:
Mewlana Xalid (1779-1828)
 1 Xulek  984 Dîtin
الهی تا به کی مرغ دل اندر دام کاکلها
بود درمانده و پا بسته، ای حلال مشکلها
اگر نه خامه مانی ز فیضت رشحه ریز آمد
کجا یک قطره شبنم ریختی بر چهره گلها
وگرنه بر گلستان پرتو حسنت زدی عکسی
که در وی می شنیدی بانگ واویلای بلبلها
به تقدیر ار نبودی دست تقدیر جهان آرا
که را در خود بدی مشاطگی زلف سنبلها
به یک جلوه ز روی ماه کنعنانی در افکندی
ز شهرستان مغرب تا به مصر آواز غلغلها
جمالی را که نه آرایش از عکس رخت گیرد
چه سود از خط و خال و غازه و زیب و تجملها
به داد خالدNasnava edebî بیچاره درمانده رس یا رب
که دارد قلزم جودت بسی چون او به ساحلها
به یک جنبش ز برق لامع نور قدیم جود
به لطفش وارهان از گردش دور تسلسلها