بر چهره زلف خویش، پر از پیچ و تاب کرد

Li pirtûka:
Diwan-e Wefayî
Berhema:
Wefayî (1844-1902)
 1 Xulek  432 Dîtin
بر چهره زلف خویش، پر از پیچ و تاب کرد
یعنی به حسن، حلقه به گوش آفتاب کرد
گیسو به باد داد به صد جلوه در چمن
از سرو سر کشید و به سنبل عتاب کرد
بی تاب شد ز حسرت و غم چون رسید خط
گویا که زلف یاد ز عهد شباب کرد
آوخ که یار رفت و نچیدم گلی ز وصل
کامی ندیده عمر عزیزم شتاب کرد
چشمم در آرزوی بتان بس که خون بریخت
معموره‌ی وجود «وفاییNasnava edebî» خراب کرد