از درد بی دوایم یارم خبر ندارد
From the Book:
Diwan-e Safi
By:
Safi Hirani (1873-1942)
1 minutes
583 views
از درد بی دوایم یارم خبر ندارد
یا آه سوزناکم هرگز اثر ندارد
ما جان به گل سپردیم او عطر خود صبا داد
بهر چه کس همین باغ آوخ ثمر ندارد
سر در رهش فکندیم میلی نکرد سویش
آری ز ناز حسنش بر ما گذر ندارد
زاهد چه سود داری زین شرک زهد نامت
رو سوی میفروشان کانجا کدر ندارد
پیش طبیب رفتم بهر علاج دردم
گفتا دوا صبوریست زین بیشتر ندارد
هر کو ز هر دو گیتی سودای یار نبود
یا رب مباد آزاد کین درد سر ندارد
می خوردن حریفان صافیPen name سعادت آرد
سر رشته نیست آن کس درد سحر ندارد