بازم از سودای مهر وی درون پر ماتم است
From the Book:
Diwani Mawlana Khalid
By:
Mawlana Khalid Sharazuri (1779-1828)
1 minutes
688 views
بازم از سودای مهر وی درون پر ماتم است
رشته كارم ز زلف درهمش خم در خم است
آبرويم ز آتش رخسار او بر باد شد
آری آری با وجود خور چه جای شبنم است؟
خرده بينان را كند آگاه خالش زير لب
در فضای آفرينش، گر بود مثلش، كم است
زخم دل را مرهم جستم، نمود چين زلف
خَستگان را کی تسلایی ز مشكين مرهم است
هركه ديد آن شاه خوبان را رسنبازی زلف
بيژن چاه زنخدانش شود گر رستم است
خالدPen name اندر قولها، لاف فصاحت می زند
ليك در وصف جمال آن پريوش، ابكم است