روی صحرا سبز گشت و بلبل از گلزار مست
From the Book:
Dîwanî ’Asî
By:
Mulla Mustafa Asi (1885-1975)
1 minutes
682 views
روی صحرا سبز گشت و بلبل از گلزار مست
عشق آمد نقش شاهی بر دل بیمار بست
چون غلام عشق گفتم حلقە در گوش کرد
تا قیامت رسم عبدی بر دل خونخوار بست
میزنم هر صبحگاهی دست بر دامان عشق
تا گل مقصود دل را از جوار خار رست
شاهد بزم الستم گلشن عشق است و بس
بوی در کوی نسیمش کرد دل غمبار مست
عاصیPen nameا از عبد عشقی لاف خودبینی مزن
وز هوای این فلان است عاصیPen nameا بردار دست