شب تار است روزم از هوای ماه سیما را

From the Book:
Diwan-e Safi
By:
Safi Hirani (1873-1942)
 1 minutes  398 views
شب تار است روزم از هوای ماه سیما را
بود آری که بینم روی خورشید جهان آرا
به زندان بلا چون یوسف ار باشی صبور ای دل
عزیزت می‌نماید سرّ انفاسی زلیخا را
نه موسایم ولی از جلوهٔ عکس جمال دوست
سراسر آتش عشق است دل چون طور سینا را
در این کاشانه گر یک شب در آیی شمع وار ای دوست
به بزم وحدتت کی جا دهم جمشید و دارا را
به کوری و رقیبانت به سویم گر نظر داری
به چشمم می نیاید دولت دنیا و عقبا را
به مفتاح قبولت گر در امّید نگشایی
به آبادی نبینی خانه ویران دل ما را
اگر صافیPen name نداری بیش از این ار وی شکیب آی
قدم نه در ره اخلاص و رو کن سوی بغدا را